فرات از کام خشکت شرمناک است ز داغت آتشی در جان خاک است
به یاد دست های با وفایت گریبان دوبیتی چاک چاک است
وقتی که جهان زعشق و احساس افتاد گلبرگ گلی زشاخه ی یـــــــاس افتاد
شد بال صعود جمله ی عــــــــالمیان آن دست که از پیکر عبــــــــــاس افتاد
نظرات شما عزیزان: